مدل ذهنی (Mental Models)-قسمت دوم

2-آنچه می بینیم و می شنویم را فیلتر می کنند

مدل های ذهنی، همچون یک عینک آفتابی برای ذهن ما عمل می کنند. آنچه می بینیم و می شنویم را فیلتر یا تیره می کنند. گزارش های زیادی از شاهدان عینی وجود دارد که یک حادثه یا جرم را افراد مختلفی شاهد بوده اند اما شرح آنها از ماجرا به میزان قابل ملاحظه ای متفاوت بوده است. اگر کسی را باور داشته باشیم یا به وی علاقه مند باشیم، ضعف ها و کمبودهایش را نمی بینیم.

ما نمی توانیم به همه اطلاعاتی که لحظه به لحظه در دسترسی ماست، توجه کرده و آنها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کنیم. پس باید اطلاعاتی را که از طریق حواس خود دریافت می کنیم. به سرعت می آموزیم که تحلیل کنیم. پس باید اطلاعاتی را که از طریق حواس خود دریافت می کنیم، فیلتر کنیم. به سرعت می آموزیم که از چارچوب های مفهومی یا پارادایم ها استفاده کنیم تا تعیین کنیم چه چیزهایی را می توانیم نادیده بگیریم و چه چیزهایی را می توانیم نادیده بگیریم و چه چیزهایی مهم ترند.  به عنوان مثال برای تهیه شیر و تخم مرغ به بقالی می رویم، احتمالا علائم تجاری روی محصولات دیگری همچون غلات و میوه ها را نادیده می گیریم.

چارچوب های ذهنی علاوه بر آنکه به ما می گویند چه ببینیم و بشنویم، به ما می گویند آنچه را که دیده ایم و شنیده ایم، دارای چه معنی و تفسیری است. اگر نسبت به کسی نظر خوبی نداشته باشیم، حتی حرکت دوستانه اش نیز برای ما مشکوک و فریبکارانه به نظر می رسد. اصولا انسان از آنچه اتفاق می افتد، ناراحت نمی شود، بلکه عقایدش در مورد آنچه اتفاق می افتد، ناراحت می شود.

اکثر جوامع، چارچوب هایی عمومی دارند که مردم از درون آنها، حقایق را می بینند. این چارچوب ها شامل افکار مذهبی، نظریه های اقتصادی، علوم طبیعی، یا ایدئولوژی های سیاسی هستند. فیلترهایی که توجه ما را به شکل های خاصی از داده ها معطوف می کنند نظریه های خاصی در مورد روابط علی به ما القا می کنند و ما را بر نوع مشخصی از مسئله و سیاست ها متمرکز می کنند.

3-دیدن مدل های ذهنی دیگران، آسانتر و دیدن مدل های ذهنی خود مشکل تر است.

به خصوص وقتی مدل های ذهنی ما با دیگران متفاوت است، مفروضات آنها را مخدوش به حساب می آوریم. اما مفروضات خود را حقیقت تصور می کنیم تا این که داده های خلاف آن ما را وادار به تجدید نظر کنند.

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

  1. باختن یک رویداد است، اما بازنده بودن یک مدل ذهنی است.

    بخت خوش یک رویداد است، اما خوشبختی یک مدل ذهنی است.

    تنها ماندن یک رویداد است، اما تنهایی یک مدل ذهنی است.

    مجبور شدن یک رویداد است، اما باور به جبر یک مدل ذهنی است.

    تغییر کردن یک رویداد است، اما در جستجوی تغییر بودن یک مدل ذهنی است.

    زنده بودن یک رویداد است، اما زندگی کردن یک مدل ذهنی است.

    رویدادها را ما انتخاب نمی‌کنیم

    اما…

    مدل‌های ذهنیمان را خودمان میسازیم!!!